دورود پایتخت طبیعت ایران

تصاویر و گزارش‌هایی از طبیعت دورود لرستان - اسفندیار خدایی

دورود پایتخت طبیعت ایران

تصاویر و گزارش‌هایی از طبیعت دورود لرستان - اسفندیار خدایی

دورود پایتخت طبیعت ایران

اسفندیار خدایی

آخرین نظرات

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۴ ثبت شده است

فتح اله آسترکی علی اکبر شکارچیفتح الله آسترکی ( امید)

مردمان لر و بختیاری مثل سایر ملتهای جهان بلکه بیشتر با سوز ساز و آوای آواز خوگرفته اند و این خصیصه هاآمیزه اصلی واصیل زندگانیشان شده است.
موسیقی چنان درجان وتن دشتهاوکوهپایه های لرنشین تنیده است که حتی مردم این دیار به دوست وهم صحبت ومصاحب، ( همدنگ) میگویند. که درفرهنگ فارسی همان همنوا و هم آوا و همخوان معنامیدهد.

امکان ندارد چند تن دوست و فامیل و هم قوم وخویش شبی را برای چندساعت گرد هم آیند ، اما باهر توان و تخصصی بحث آواز خواندن دربینشان پیش نیاید. حال این دوستان ازهردست وهرصنفی که باشند. مهم این است که " خواندن" وجه مشترک همه لرتباران درساعات خلوت و گوشه های دنج وآرام روزگار خویش است.

"خواندن "ازهمان نخستین ساعاتی که کودک چشم به جهان می گشاید، بانغمه های لالایی مادر در روح و روان او جان می گیرد و تبلورمی یابد، ودرتمام دقایق زندگانی با او همراه است، و حضوری همیشگی دارد.

مردمان لرتبار با ساز به دنیا می آیند. باساز زندگی می کنند. باسازمی بالند. باساز عروس بخت خویش را به خانه امید می آورند. ونوعروسان باساز گله و رمه را می دوشندوباساز مشک های دوغ را می زنند و می آویزند ومردان قوم باساز آرامش خاطری برای منالها می آفرینندتادرتپه ماهورها به نرمی وگرمی به چرا مشغول شوند.

این نی لبک مرد روستایی لرتباراست که باقناعت واستغنایی مثال زدنی که گویی از مکاتب عرفانی هزارساله خراسان بزرگ آموخته است،وبا نت ها وفواصل محلی ، آوایی دلنوازسرمیدهد که بارقه های عشق والای انسانی از آن می تراود :

" ارخداقسمت کنه میشم بزایه
بره سه نذر ایکونوم یاروم بیاهه. "

و از آن سوی تپه ها در زیر کپرها و  دوارها، عروس بخت خانه با ضرباهنگی دلنشین مشک میزندومی گوید :

" مشکه ایزنوم درون دواری
کره سه ایدوم خیر پیروالی. "

وسرانجام مردمان لر با ساز و آواز هم می میرند.و دراین میان این حقیقت رابه خوبی فهمیده اند که باید این تنها فرصت زندگیشان را زندگی کنند.
بزنین چو ور دهل دهل ور چو
هرکه مرد باری هنی د زنه نیوو

موسیقی لرستان از دیرباز بسیاری چهره های فنی وسنتی و نغمه پرداز را به خود دیده که هرکدام نامی بلند و آشنابرای مردمان این دیارهستند.

علی اکبر شکارچی اما مرواریدی از جنسی دیگر از این اقیانوس پهناور وعمیق است.

او ضمن داشتن استعدادیک نوازنده وخواننده نوجوان در روزگاردانش آموزی، تمام همت خود را برای راهیابی به حوزه آکادمیک این هنر والا به کارمی گیرد.

هرچند که او تنها دانش آموخته دانشگاهی هنرموسیقی درمیان لرتباران نبست، اما حوزه حضورش در این نیم قرن از او تافته جدا بافته ای ساخته است.

سه اثر آغازین او در حالی شکل گرفتند، که کشور در تب وتاب و التهابات دگرگونیها و درگیریهای کشنده جنگ قرار داشت.

در این میان اونیز مثل بسیاری دیگرازهنرمندان بزرگ ایران، این سه اثر خود را با رنگ و لعابی که نشان ازنگرانیهای او وسایردوستانش از وضعیت دردناک پیش آمده برای ایران است، عرضه کردند.

 جشنواره موسیقی خلق لر، خونین شهر و جرس، که هرکدام به بخشی ازدرگیریهای روحی و روانی مردم درآن سالها می پردازند.

در این سه اثر ، استاد علی اکبرشکارچی نغمه های معروف پیشین دیارخود را بانگارشی نوین وپرداختی علمی به میدان می آورد و با ادبیاتی با تاریخ مصرف همان روز می آمیزد.

هرچند او و دوستان هم آوایش بعدها به این حقیقت می رسند که نغمه های دل انگیزی که از دل اعصار و قرون برآمده و پابه پای نیازهای روحی انسان نشو ونما کرده اند و با ادبیات ناب و عاشقانه که پرسمان اساسی تمامی روزگاران انسان درهرکجای زمین است ، جان گرفته اند،صرفا می توانند بستری نرم و ملایم وهموار برای همان ادب غنایی وعاشفانه ای باشند که به صورت شفاهی از دل وجان مردم ساده وبی آلایش کوهها و کوهپایه های این سرزمین برآمده اند. همین باوراست که اثر فاخر وناب" کوهسار" را پدید می آورد.

اثر" کوهسار " که عمدتا فرهنگ عامه بختیاری راباهمان اشعارجاودانه خود روایت می کند،کاری  استوار وقوی دراین مرحله است.

اما صحبت از این اثرماندگار رانمی شود بدون نگاهی و یادی و آهی از هنرمند خالص وناب ، شادروان محمدشکارچی ادامه داد.
به قول مولانا:
این نفس جان دامنم برتافته است
بوی پیراهان یوسف یافته است
ازبرای حق صحبت سالها
یادکن حالی ازآن خوشحالها

به راستی که حنجره سرشاراز غنا و مه آلود محمد در تصنیف زیبای " دروگری"  ، نمک کار استاد شکارچی شده است.

آنجا که درلحظات پایانی حضورخود دراین اثر از زبان همسرومعشوقه برزگر ناله سرمی دهد و ضربه نهایی قصه را فرود می آورد که :

یا و داس و یا و دس یا و دنو
ریشت خلاص وکو زی کن و زنو

یا باداس یا با دست یا با دندان ( برخیزوتلاش کن) وخودت را از قل و زنجیر روزگار رهایی بخش.
درمیان آثار برآمده وعرضه شده استادشکارچی چه کسی می تواند "هفتادنغمه" را باگوش جان بشنود و آن را یک معجزه ملموس و مانوس نداند.؟ 
هفتادنغمه ای که دربرابر باد گیسو افشانده اند و به این سو وآن سو پراکنده اند و هرکس بالحنی و آهنگی و سوزی خاص از عمق جان برمی آوردشان.

استاد این نغمه هارا از دستبرد حوادث نجات داده وباهمان ادبیات اصیل و فولکلور به خوبی ثبت و ضبط نموده است.


نگاهی از سر تامل ، دقت و فراست به آثار استاد علی اکبر شکارچی نشان می دهد که او تکنیک و تخصص وآگاهیهای فنی وآکادمیک را به خدمت ترنم های دل انگیز فولکلوریک و برآمده از دل وجان مردم درآورده است.

اوبین چراغانی شبهای شهر ،خیابانهای آسفالت و خانه های سنگ و سیمانی و شهری با کپرها و دوارها و دشتها و کوهپایه ها یک آشتی ملایم ونرم ایجادکرده است.

 چند وقت پیش دریک برنامه که شبی بود برای علی اکبرشکارچی، اورا واسطه العقد موسیقی لری خواندم.

همانگونه که میدانید دریک گردن بند زیبا وفاخر که دانه های ریز ودرشت متعددی با نظم وترتیبی خاص آن را می سازند ، درشت ترین دانه مروارید در وسط گردنبند جای می گیرد و مهره های دیگر به گونه ای قرینه و مرصع وار در طرفین آن کشیده می شوند. 

اگر این دانه درشت و میانی نباشد ناهمگونی و آشفتگی زننده ای به چشم می خورد و تمام آن جلوه وجمال و زیبایی ازبین می رود.

به این مهره واسطه العقد یا میانجی می گویند.

وبه همین دلیل است که با اتکا به مبانی موسیقی ملی وتحقیق وتولید وعرضه ومعرفی آثاری ماندگار، استاد علی اکبرشکارچی واسطه العقد و میانجیگر فرهنگ وموسیقی زاگرس تباران است.

والسلام ، فتح الله آسترکی ( امید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۰:۰۶
دورود