🌎 آیا مردم ایران از حمله آمریکا استقبال میکنند؟
🔹 مجری ادعا میکنه که اگر آمریکا به ایران حمله کند مردم ایران استقبال میکنند.
🌿 ببینید پاسخ دکتر محمد فاضلی جامعه شناس و استاد علوم سیاسی دانشگاه. تحلیلی واقعبینانه و علمی.
🌎 آیا مردم ایران از حمله آمریکا استقبال میکنند؟
🔹 مجری ادعا میکنه که اگر آمریکا به ایران حمله کند مردم ایران استقبال میکنند.
🌿 ببینید پاسخ دکتر محمد فاضلی جامعه شناس و استاد علوم سیاسی دانشگاه. تحلیلی واقعبینانه و علمی.
اسفندیار خدایی
دکترای مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران
سالهاست که مرگ بر آمریکا، نه در شعار، بلکه در عمل، و نه در سیاست خارجی، بلکه در تمام عرصههای داخلی و خارجی، محور سیاستهای جمهوری اسلامی است و بر تمام شئون زندگی ما از مدرسه و مسجد تا مجلس و رسانه و دانشگاه سایه افکنده است؛ و آمریکاستیزی اصلیترین معیار انتخاب مسئولان و ملاک تعیین دوستان و دشمنان داخلی و خارجیمان بوده است. متقابلاً آمریکا نیز در دشمنی با جمهوری اسلامی سنگ تمام گذاشته و از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به کشورمان مضایقه نکرده است. به عنوان نمونه، تحریمهای آمریکا پس از خروج ترامپ از برجام، به گفته محمدجواد ظریف، بیش از یک هزار میلیارد دلار بر اقتصاد ایران آسیب وارد کرده است. خسارت تحریمهای آمریکا قبل از توافق برجام نیز همین حدود برآورد شده است. جالب است بدانید کل بودجه عمرانی کشور در سال ۱۴۰۰ حدود یکصد و چهار هزار میلیارد تومان بود که با محاسبه دلار سی هزار تومانی میشود کمتر از سه و نیم میلیارد دلار. حالا این رقم را مقایسه کنید با خسارت دو تریلیون دلاری تحریمهای آمریکا تا عمق این خسارتها را دریابید. بعلاوه خسارتهای جنگ روانی و تبلیغاتی ایرانهراسی، آسیب تحریمها به بیماران و کودکان، بیکاری جوانان و فروپاشی خانوادهها و فقر و فساد و فحشاء، فرار مغزها، و تبعات فسادآور دور زدن تحریمها و محدودیتهای علمی و تکنولوژیکی و حتی چراغ سبز آمریکا به صدام حسین در حمله عراق به ایران پس از تسخیر سفارت آمریکا و خسارتهای مالی و جانی فراوان این جنگ هشت ساله را هم در نظر بگیرید.
در این جدال نابرابر مقابل آمریکا، هزاران میلیارد دلار خسارت دیدهایم و ارزش پولمان بیش از چهار هزار برابر کاهش یافته و بیشتر جمعیت کشورمان به زیر خط فقر رفته است و بهترین دوران سرمایه انسانی جمعیت جوان کشور برای توسعه، تلف شده است. راستی جمهوری اسلامی چه خسارتهایی به اقتصاد و دولت و ملت آمریکا وارد کرده؟ ادامه این راه به زیان کدام طرف این درگیری است و کدام به سمت پرتگاه نزدیک می شود؟ آیا واقعاً راه سومی جز ادامه آمریکاستیزی یا تسلیم خفت بار وجود ندارد؟ آیا آمریکا و جمهوری اسلامی ناچارند که این جدال ایدئولوژیک را تا انتها یعنی تا نابودی یکی از طرفین ادامه دهند؟ خیر، اصولاً هنر سیاست به این است که بن بست موجود را بشکند و راه سومی بیابد یا بسازد و با بهرهگیری از تجربیات سایر ملتها، حصار دوگانه جنگ نابرابر و تسلیم حقارتآمیز را بشکند. تعریف سیاست به این است که بیشتر ضربه بزنیم و کمتر ضربه بخوریم بلکه دشمنی خسارت بار را به رقابت و فرصتی برای رشد و پیشرفت تبدیل کنیم. ساعتی تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است.
آمریکاستیزان بخشی از واقعیتها را بخوبی میبینند، اما بخشی را نادیده میگیرند یا بیاهمیت و طبیعی و بدیهی قلمداد میکنند. آنها بدرستی مو را از ماست میکشند، اما کوه را از کاه تشخیص نمیدهند. آنها بررسی مواضع و سخنان آمریکاستیزان نشان می دهد که استدلالهای ایشان بر چهار فرض یا ستون لرزان زیر استوار است:
1️⃣ فرض اول: ما بخاطر استقلالمان مقابل آمریکا ایستادهایم. کشورهایی که مثل ما مقابل آمریکا نمیایستند، مستعمره و نوکر آمریکایند.
همه کشورها با آمریکا در برخی زمینهها اختلاف منافع دارند و با روش خودشان با آمریکا مقابله میکنند. رسالت نابودسازی و مقابله با آمریکا فقط بر عهده ملت ایران نیست. چین در عصر مائو همانند ایران امروز بدنبال مالیدن پوزه آمریکا بر خاک بود اما در آن دعوای ایدئولوژیک نتیجهای جز فقر و فلاکت و مرگ میلیونها چینی نداشت. پس از مرگ مائو، رهبر جدید چین، دنگ شیائوپینگ هوشمندانه روش بهتری برای مقابله با آمریکا یافت. چین به تدریج از طریق اقتصادی، بازار آمریکا و متحدان آمریکا را تسخیر و به خود وابسته کرد. امروز آمریکا سالیانه ۲۰۰ میلیارد دلار در مقابل چین کسری تجاری دارد، یعنی روزانه بیش از نیم میلیارد دلار از سرمایههای آمریکا به چین پرواز میکند. وقتی متخصصین آمریکایی در کارخانههای چینی استخدام میشوند مثل این است که چین این سربازان و فرماندهان آمریکایی را کشته بلکه بدون شلیک گلوله، به اسارت گرفته است. سایر کشورها مثل ژاپن، آلمان، بنگلادش، امارات، عمان، مالزی، قطر، ترکیه و برزیل نیز با روشهای مشابه بدون سرشاخ شدن با آمریکا، گلیم خود را از آب کشیدهاند و با خیزش خود موجب شده اند که همان آمریکای ابرقدرت که زمانی ۴۰ درصد اقتصاد جهان را خود داشت اکنون ۲۳ درصد سهم دارد؛ پیشبینی میشود با خیزش هند و اندونزی و پاکستان و بنگلادش در چند سال آینده، مالکیت آمریکا از سیب اقتصاد جهانی به ۱۷ درصد کاهش یابد. پس این فرض آمریکاستیزان که بقیه کشورها مستعمره و نوکر آمریکایند و فقط ما در مقابل آمریکا سینه سپر کرده ایم و از استقلال خود پاسداری می کنیم، درست نیست. ضمناً این چه استقلالی است که با عطسه ترامپ و سرفه بایدن، ارزش پول ملی ما به فنا میرود و میلیونها خانوار ایرانی به خاک سیاه مینشینند؟ آیا آمریکا میتواند چنین بلایی بر سر فیلیپین، قزاقستان و مالزی هم بیاورد؟ چه غروری باعث شده که ما از تجارب سایر کشورها برای حفاظت از منافع خود در مقابله با آمریکا استفاده نکنیم و در موضع ضعف قرار بگیریم؟
2️⃣ دومین فرض: آمریکا دشمن ماست
تمام شواهدی که اول این مقاله ذکر شد، نشان میدهد که بله، آمریکا دشمن ماست. آیا همین برای آمریکاستیزی کفایت نمیکند؟ آمریکا به دنبال منافع خود است نه دعوا و دشمنی، آمریکا اگر آمریکاست به همین دلیل است که منافع خود را عاقلانه دنبال می کند. البته گاهی تحت تاثیر لابی ها اشتباه هم می کند و به منافع خود آسیب می رساند. اشتباه آمریکاستیزان در این است که فقط یک دشمن را می بینند و آن هم آمریکاست و فقط یک راه را میشناسند آن هم مقابله مستقیم سیاسی و نظامی
سد بختیاری، پروژهای عظیم در منطقه بختیاری از شهرستان الیگودرز در استان لرستان، با هدف تبدیل شدن به بلندترین سد بتنی دوقوسی جهان و تولید ۱۵۰۰ مگاوات برق از نیروگاه برقآبی طراحی شده است. این پروژه که در سال ۱۳۹۰ کلنگزنی شد، قرار بود نمادی از توسعه پایدار باشد، اما بیش از یک دهه است که به دلیل مشکلات مالی، نبود سرمایهگذار، و چالشهای مدیریتی نیمهتمام مانده است. بااینحال، اهمیت زیستمحیطی و اقتصادی آن برای لرستان و ایران غیرقابلانکار است. در این مقاله، نقش این سد در تولید انرژی پاک، تاثیراتش بر اقتصاد منطقه، و چالشهای پیشروی آن بررسی میشود.
اسفندیار خدایی
بایدن در برخی زمینههای اقتصادی و سیاست خارجی، دستاوردهایی قابل توجه داشت اما این موفقیتها در سایه سیاستهای غلط، ضعف اقتدار و تصمیمات اشتباه و بیبرنامگیها به حاشیه رفت. مدیریت بحران کرونا و بهبود وضعیت اقتصادی، تلاش برای اصلاحات در زیرساختها و اتخاذ سیاستهای خارجی فعال، از جمله اقدامات کلیدی در این دوران بود. ناکامیهای بایدن در حوزههایی مثل سیاستهای مهاجرتی، بیبرنامگی در کنترل بحرانهای بینالمللی و ضعف تیم اقتصادی او زمینه را برای بازگشت ترامپ فراهم کرد.
🔹 دستاوردهای بایدن
مدیریت بحران کرونا و بازسازی اقتصادی
یکی از اولویتهای اصلی بایدن در آغاز ریاستجمهوریاش، مقابله با بحرانهای اقتصادی و بهداشتی ناشی از کرونا بود. در این راستا، او موفق به تصویب طرح 1.9 تریلیون دلاری برای نجات اقتصاد آمریکا شد که شامل کمکهای مالی مستقیم به خانوارها، تسریع در فرآیند واکسیناسیون و حمایت از کسبوکارها میشد. این طرح نه تنها به کاهش نرخ بیکاری از 6.4% در ابتدای سال 2021 به 3.6% در سال 2023 کمک کرد، بلکه باعث تسریع در روند بازگشت به وضعیت عادی اقتصادی شد.
تحول در زیرساختها
یکی دیگر از دستاوردهای برجسته بایدن، تصویب طرح 1.2 تریلیون دلاری برای نوسازی زیرساختهای آمریکا بود. این طرح شامل پروژههایی در زمینه حملونقل، دسترسی به اینترنت پرسرعت و انرژیهای تجدیدپذیر بود. این پروژهها نه تنها به بهبود وضعیت زیرساختها کمک کرده بلکه منجر به ایجاد فرصتهای شغلی جدید و رشد اقتصادی پایدار در آینده خواهد شد. این برنامه در واقع بزرگترین بسته سرمایهگذاری در تاریخ ایالات متحده است.
حمایت از اوکراین
در پاسخ به حمله روسیه به اوکراین، بایدن اقدام به ارائه کمکهای نظامی، اقتصادی و انسانی به اوکراین کرد. این اقدامات باعث تقویت روابط ایالات متحده با متحدان اروپایی و ایجاد جبههای متحد در برابر تهدیدات روسیه شد. سیاست خارجی بایدن در این زمینه همچنین به تقویت موقعیت آمریکا در سطح جهانی انجامید و به عنوان یکی از اولویتهای مهم دولت او در عرصه جهانی شناخته شد.
رهبری ائتلاف تغییرات اقلیمی
در زمینه تغییرات اقلیمی، بایدن با بازگشت به توافقنامه پاریس و تصویب قوانین حمایتی برای انرژیهای پاک، گامهای اساسی برداشت. تصویب قانون کاهش تورم و تخصیص 369 میلیارد دلار برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و مقابله با تغییرات اقلیمی نشاندهنده تعهد جدی دولت بایدن به کاهش گازهای گلخانهای و حمایت از محیطزیست است. این اقدامات نه تنها به کاهش آلودگی کمک کرده، بلکه زمینهساز ایجاد تحول در صنعت انرژی و حملونقل آمریکا میشود.
🔹 چالشها و ناکامیها
خروج فضاحتبار از افغانستان
خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در آگوست 2021 به عنوان یکی از بزرگترین چالشهای دوران ریاستجمهوری بایدن شناخته میشود. این خروج با مشکلات متعددی همراه بود که از جمله آنها میتوان به سقوط سریع دولت افغانستان، بازگشت طالبان به قدرت و مشکلات در برنامهریزی و اجرای عملیات تخلیه اشاره کرد. این بحران به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و به عنوان نقطه ضعفی در مدیریت بایدن مطرح شد.
مسئله مهاجران غیرقانونی
سیاستهای مرزی بایدن به طور قابل توجهی باعث افزایش مهاجرت غیرقانونی شد. در سال 2023، رقم مهاجرت غیر قانونی بطور بیسابقه افزایش یافت و فشار زیادی به تأسیسات مرزی وارد کرده و نگرانیهای امنیتی را به همراه داشت. این مسئله همچنین به چالش سیاسی برای دولت بایدن تبدیل شد و کارت برنده ترامپ در انتخابات شد.
تورم و بیبرنامگی اقتصادی
اگرچه دولت بایدن در بسیاری از عرصههای اقتصادی پیشرفتهایی داشته است، اما افزایش تورم به بیش از 9% در سال 2022، به یکی از مهمترین چالشها تبدیل شد. این افزایش قیمتها باعث کاهش قدرت خرید مردم و افزایش نگرانیها در مورد وضعیت اقتصادی آینده کشور شد. این مسئله، به ویژه در انتخابات میاندورهای 2022، به موضوعی پر بحث تبدیل شد.
بیبرنامگی در اوکراین و غزه
در دوران ریاستجمهوری بایدن، بحرانهای مختلف بینالمللی از جمله جنگ اوکراین و بحرانهای خاورمیانه بروز کردند. بسیاری از منتقدان بر این باورند که ضعف در رهبری آمریکا و عدم مدیریت مؤثر بحرانها در برخی از این موارد، به کاهش اعتبار آمریکا در سطح جهانی منجر شد. این چالشها، به ویژه در منطقه خاورمیانه، آسیبهایی به روابط ایالات متحده با کشورهای عربی و مسلمان وارد کرد.
اشتباه در نامزدی دوباره
تصمیم بایدن برای نامزدی دوباره در انتخابات 2024 با توجه به وضعیت جسمانی و ذهنی، احتمالاً بزرگترین اشتباه او بود. این تصمیم موجب بحران در حزب دموکرات شد و شانس ترامپ برای بازگشت به قدرت را افزایش داد. کنار رفتن دیرهنگام بایدن، موجب شد کامالا هریس عجولانه و بدون رقابت درونحزبی، نامزد دموکراتها شود.
بایدن با وجود دستاوردهای چشمگیر در زمینههای اقتصادی، سیاست خارجی، تغییرات اقلیمی و زیرساختها، نتوانست کارنامه قابلقبولی ارائه دهد. ناکامیها در سیاست خارجی و مشکلات اقتصادی بر میراث او سایه انداخته است. بحرانهایی مانند خروج فضاحتبار از افغانستان، افزایش تورم و مسائل مرزی، و بیبرنامگی در بحرانهای اوکراین و غزه، برای قرار گرفت بایدن در لیست رئیسجمورهای ناکام کافی است. علاوه بر این، تصمیم بایدن برای نامزدی دوباره در انتخابات ۲۰۲۴ با توجه به وضعیت جسمانی و ذهنی، اوضاع را بدتر کرد و تصویر ضعیفتری از او در حافظه تاریخ به یادگار گذاشت.